۲۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲ - مدح خواجه بوسعد

خواجه بوسعد عمدة الملکی
همچنین سالها بمانی دیر

عقل را دانش تو گیرد دست
آز را بخشش تو دارد سیر

عدل را ظلم خواست کرد تباه
در جهان خواست کشت فتنه دلیر

حشمت تو دو رویه کرد مصاف
هیبت تو دو دسته زد شمشیر

باز بأس تو یافت کوهه پیل
چشم زخم تو یافت پنجه شیر

این به پستی بایستاد ز کار
وآن ز بالا در اوفتاد به زیر

آفت یأس رفت بر من دست
انده خواست گشت بر من چیر

خورد بشکستیم کنون شاید
که کنی این شکسته را کفشیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱ - به ابوالفرج نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳ - ایام شادخواری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.