۳۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۵ - مدح شیرزاد

راست کن طارم کاراسته شد گلشن
تازه کن جانها جانا به می روشن

بر جمال شه ساقی تو قدح ها ده
بر ثنای شه مطرب تو نواها زن

بازوی دولت و تاج شرف و ملت
شیرزاد آن شه پیل افکن شیر اوژن

آنکه در خدمت گیتی شودش بنده
وانکه از طاعت گردون نهدش گردن

بسطت جاهش در دهر برد لشکر
رفعت قدرش بر چرخ کشد دامن

لطف و خلقش را چون آب شود آتش
عنف و بأسش را چون موم شود آهن

ببرد رخشش گر چرخ بود مقصد
بگذرد زخمش گر کوه شود جوشن

دست لهوش را ناهید شود یاره
فرق عزش را خورشید سزد گر زن

روز بزم او یادی مکن از حاتم
وقت رزم او ذکری مبر از بیژن

باد در دولت تا عقل بود در سر
باد در نعمت تا روح بود در تن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۴ - درود بر خواجه احمد بن حسن
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۶ - مدح سیف الدوله محمود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.