۳۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۳

تویی از اهل معنی بازمانده
چنین از دین بدنیی بازمانده

بدین صورت که جانی نیست دروی
مدام از راه معنی بازمانده

زمعنی بی خبر چون اهل صورت
چرایی ای بدعوی بازمانده

ازآن دلبر که شیرین تر زجانست
چو مجنونی ز لیلی بازمانده

زیارانی که ازتو پیش رفتند
بران تا بگذری ای بازمانده

چو طور ازنور رویش بهره دارد
چرایی از تجلی بازمانده

چو پر همتت کنده است ازآنی
از آن درگاه اعلی بازمانده

میان اینچنین دجال فعلان
تو چون مریم زعیسی بازمانده

زیاران سیف فرغانی درین ره
چو هارونی زموسی بازمانده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.