۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۲

گر عیب کنی که زار می نالم
من زار ز عشق یار می نالم

بلبل چو بدید گل بنالد من
بی دلبر گل عذار می نالم

از عشق گل رخش بصد دستان
دلسوزتر از هزار می نالم

بی قامت همچو سرو او دایم
چون فاخته بر چنار می نالم

در چنگ فراق آهنین پنجه
باریک شدم چو تار می نالم

گر چه بنصیحتم خردمندان
گویند فغان مدار می نالم

چون دیگ پرآب بر سر آتش
می جوشم و زار زار می نالم

چون چنگ فغانم اختیاری نیست
از دست تو ای نگار می نالم

تا همچو نیم دهان نهی بر لب
دور از تو رباب وار می نالم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.