۳۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۰

از عشق دل افروزم چون شمع همی سوزم
چون شمع همی سوزم ازعشق دل افروزم

ازگریه وسوز من اوفارغ ومن هر شب
چون شمع زهجر او می گریم و می سوزم

درخانه گرم هر شب ازماه بود شمعی
بی روی چو خورشیدت چون شب گذرد روزم

در عشق که مردم رااز پوست برون آرد
ازشوق شود پاره هر جامه که بر دوزم

هر چند فقیرم من گر دوست مرا باشد
چون گنج غنی باشم گر مال بیندوزم

دانش نکند یاری در خدمت او کس را
من خدمت او کردن از عشق وی آموزم

چون سیف اگر باشم در صحبت آن شیرین
خسرو نزند پنجه با دولت پیروزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.