۲۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۶

ای نامه نو رسیده از یار
بی گوش سخن شنیده از یار

در طی تو گر هزار قهرست
لطفیست بمن رسیده از یار

این جان جفا کشیده از تو
ای بوی وفا شنیده از یار

وی دیده هر آنچه گفته از دوست
وی گفته هر آنچه دیده از یار

هرگز باشد که چون سوادت
پر نور کنیم دیده از یار

اندر شب هجر مطلع تو
صبحیست ولی دمیده از یار

ای حظ نظر گرفته از دوست
وی ذوق سخن چشیده از یار

گر باز روی ز من بگویش
کای بی سببی رمیده از یار

انصاف بده که چون بود سیف
پیوسته چنین بریده از یار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.