۳۰۳ بار خوانده شده
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل در پیش او نهادم
بستد به دوستی دل ننمود دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
بر طمع دلستانی ماندم به دلسپاری
گوید همی چه نالی یاری چو من نداری
یاریست اینکه ندهد روزی به بوسه یاری
دشمن همی ز دشمن یک روز داد یابد
من زو همی نیابم چکنم مگر که زاری
جز صبرو برد باری بر وی همی نبینم
چون عاشقم چه چاره جز صبرو بردباری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل در پیش او نهادم
بستد به دوستی دل ننمود دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
بر طمع دلستانی ماندم به دلسپاری
گوید همی چه نالی یاری چو من نداری
یاریست اینکه ندهد روزی به بوسه یاری
دشمن همی ز دشمن یک روز داد یابد
من زو همی نیابم چکنم مگر که زاری
جز صبرو برد باری بر وی همی نبینم
چون عاشقم چه چاره جز صبرو بردباری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱ - همو راست
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳ - نیز ازاوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.