۳۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹ - و او راست

ای جهانی ز تو به آزادی
بر من از تو چراست بیدادی

دل من دادی و نبود مرا
از دل بیوفای تو شادی

دل دهان دل به دوستی دادند
تومرا دل به دشمنی دادی

قصدکردی به دل ربودن من
برهلاک دلم بر استادی

تا دلم نستدی نیاسودی
چون توان کرد از تو آزادی

دل ببردی و جان شد از پس دل
ای تن اندر چه محنت افتادی

بردل دوستان فرامشتی
بر دل دشمنان همه یادی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸ - همو راست
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰ - و ازوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.