۳۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱ - نیز او راست

بوسه ای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد

سرخی رخساره آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد

گاه بخایید همی پشت دست
گاه بر آورد همی آه سرد

گفتم جان پدر این خشم چیست
از پی یک بوسه که بردم به نرد

گفت من از نرد ننالم همی
نرد به یک سو نه و اندر نورد

گفتم گر خشم تو از نرد نیست
بوسه بده گرد بهانه مگرد

گفت که فردا دهمت من سه بوس
فرخی امید به از پیشخورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - و او راست
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - همو راست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.