۲۹۶ بار خوانده شده

قطعه شماره ۲۹

ای مه برج شرف سروری
وی در درج صدف دلبری

مهر جان تاب سپهر کمال
تازه گل گلبن پیغمبری

چند بنفشه ز ریاض دلم
منتخب از گلشن و گلعنبری

لاف زنان آمد و در دلش
با خط تو داعیه همسری

داغ نهادیم به پیشانیش
یعنی غلامی و زهی داوری

اینکه به شرمندگی آمد برت
بسته به جان منطقه چاکری

گشته سیه روی و سر افکنده پیش
مانده پشیمان ز زبان آوری

خالد دلداده ز روی نیاز
ملتمس است از گنهش بگذری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شماره ۲۸
گوهر بعدی:قطعه شماره ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.