۳۵۵ بار خوانده شده

غزل شماره ۲۷

سوگند به خالی ز رخت گشته پدید
سوگند به خطی که به گردش بدمید

سوگند به آن قامت چون سرو چمن
کاندر هوسش عمر به پایان برسید

سوگند به آن فتنه که چشمش گویند
و آنگاه قسم به آن هلال شب عید

سوگند به آن لعل لب و مایه جان
هر کس که بدبدش لب حسرت بگزید

سوگند به آن طره پرتاب و شکن
سوگند به آن غره میمون و سعید

خالد ز غمت گشته چنان زار و نزار
این بیت نکو صادق حالش گردید

تصحیف برادر پدر همدم اوست
تا بر رخ تو برادر مادر دید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۲۶
گوهر بعدی:غزل شماره ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.