۳۴۰ بار خوانده شده

غزل شماره ۲۶

مژده ای یعقوب دل کان یوسف کنعان رسید
محنت بی انتهای هچر را پایان رسید

باز گردد ای جان بر لب آمده کان نازنین
عیسی مریم صفت بهر علاج جان رسید

کوه غم بر باده ده ای دل که با باد صبا
بر مشمامم بوی خاک مقدم جانان رسید

تلخی دوران به یک سر محو شد از دل مرو
چون نسیمی بر مشامم زان گل خندان رسید

خالد ای مرغ گلستان وفا، بس کن فغان
کان بهار زندگانی خرم و خندان رسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۲۵
گوهر بعدی:غزل شماره ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.