۳۲۹ بار خوانده شده

غزل شماره ۲۳

جانا بیا که بی تو جهان جمله واله شد
بس دل ز داغ نرگس مستت گلاله شد

آماده است بزم به امید مقدمت
قد چنگ و اشک تار و دوچشمم پیاله شد

در در طفلیت تملک دلها وظیفه بود
بی حجت و کنون خط سبزت قباله شد

بودم امید بوسه ای از لب چشم تو
آن را به چاه غبغبت از وی حواله شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۲۲
گوهر بعدی:غزل شماره ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.