۳۴۳ بار خوانده شده
ای به قدر سرو به عارض همچون ب و د و ر
کرده زلفت آفتابی را نهان در ش و ب
مرده را لعلت حیات جاودانی می دهد
کی از این مهجز زند دم م و س و ی و ح
زخم دل را از تو می خواهم به تازی مرهمی
اعطنی من فیک لطفا ق و ب و ل و ه
گر نقاب از روی برداری که خواهد فرق کرد
مه برآمد ز ابر یا بنمود بارم ر و خ
منکران را کشف گردد آیه یحیی العظام
کشتگان خویش را گر لب نهی بر ل و ب
ما کنعان حبس زندان بود خالد ماه من
صد جو او دارد اسیر چاه ز و ن و خ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کرده زلفت آفتابی را نهان در ش و ب
مرده را لعلت حیات جاودانی می دهد
کی از این مهجز زند دم م و س و ی و ح
زخم دل را از تو می خواهم به تازی مرهمی
اعطنی من فیک لطفا ق و ب و ل و ه
گر نقاب از روی برداری که خواهد فرق کرد
مه برآمد ز ابر یا بنمود بارم ر و خ
منکران را کشف گردد آیه یحیی العظام
کشتگان خویش را گر لب نهی بر ل و ب
ما کنعان حبس زندان بود خالد ماه من
صد جو او دارد اسیر چاه ز و ن و خ
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۸
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.