۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۸۱

ای که به غمزه می کنی قصد شکار دیگری
غیر هلاک ما مکن میل به کار دیگری

گشت چمن چو می روی بر دل گرم ماگذر
گلخن آشنا به از باغ و بهار دیگری

ای به هزار مرتبه ز آب حیات پاک تر
حیف بود که بگذرد بر تو غبار دیگری

جان هزار پاره را پیش سگ تو می کنم
زانکه به دست همتم نیست غبار دیگری

خسرو خسته هر کجا ناله کند ز دست تو
کی به درون اثر کند ناله زار دیگری

***
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.