۲۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۶۲

دلی دارم، اما جز افگار نی
غم از حد گذشته ست و غمخوار نی

دل خویش خواهم سپردن به یار
که بیدل توان بود و بی یار نی

نگارا، تماشا می کنم در خیال
رخ تست دل سوی گلزار نی

ز خونم که چشمت چو من می خورد
شبان روز مست است و هشیار نی

ترا کارگر کرد حسن و مرا
بجز خوردن غم دگر کار نی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.