۳۶۵ بار خوانده شده

غزل ۵۴

بهر حالی جمال الله جویم
بهر قالی جمال الله جویم

بجز رویش نه بینم هیچ چیزی
ز شوق جان جمال الله جویم

ز پیش و پس ، خبر هرگز ندارم
ز این و آن جمال الله جویم

بمستی یار یاران گرچه مستم
بمستی هم جمال الله جویم

طریق عشق مارا نیست دیگر
بهر ذره جمال الله جویم

فدا شد جسم و جان در ذات یاهُو
بهستی هم ، جمال الله جویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.