۳۸۳ بار خوانده شده

غزل ۳۹

ز دنیا تو ترک گیر که راس العبادت ست
آری عبادتست و لیکن عنایت ست

آنها که تَرک کرد ز اهل عِنایت اند
آن مَردِ حق شناس که اهل قناعت است

عارف بگرد دُنیا ای جان کجا بگردد
آنکس که ترک کرد از اهل سعادت است

دنیا درین جهان چو مردار منجلاب است
هر کس گرفت باخود زهر این کفایت است

آنکس که میل کرد بهمت تمام خویش
بختش به بین تو یاور ز اهل سعادت است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۸
گوهر بعدی:غزل ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.