۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۶۵

تا فراقت تاخت بر من بارگی
ساختم با محنت و آوارگی

دل ز ما بردی، زهی جان پروری
خون ما خوردی، خهی غمخوارگی

چار و ناچارت چو ما فرمان بریم
چاره ما ساز در بیچارگی

چون عنان صبر بردی از کفم
یک زمان در کش عنان بارگی

وارهان یکدم از این بیداد و غم
زانکه شد بیداد غم یکبارگی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.