۲۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۴۸

عالم آشوب تر از طره طراه خودی
فتنه انگیزتر از غمزه خونخوار خودی

پای افشرده و زانو زده ای در کاری
دامنت چون بگرفته ست و تو در کار خودی

آیت حسنی و پیچیده به طومار دو زلف
پیچ بر پیچ ز نیرنگ به طومار خودی

گر گرفتار توام، نیست گرفتی بر من
که تو نیز از رسن زلف گرفتار خودی

صبر من طره طرار تو گر باز دهد!
یا شریک عمل طره طرار خودی

دوش بوسی بزدم بر لبت، آزرده شدی
باز کن لب، نه اگر بر سر آزار خودی

وام بردی دل خسرو به گواهی دو چشم
اینک اینک خط تو، گر نه به اقرار خودی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.