۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۰۵

چنین کان خنده شیرین تو کردی
هلاک عاشقان آیین تو کردی

جفا می کرد بر من خود زمانه
بلای عشق تا شد، این تو کردی

نکردی رد سؤال بوسه هرگز
گدایی بر دلم شیرین تو کردی

ترا من دل سپردم، لیک جایش
در آن گیسوی چین بر چین تو کردی

نه مرد عشق بودم من، ولیکن
مگس را طعمه شاهین تو کردی

مبادا نام غم هرگز بر آن دل
مرا گر چه چنین غمگین تو کردی

مرا این ماجرای دیده با تست
چنینم بیدل و بی دین تو کردی

تو خوبان را نمودی پیشم، ای چشم
ستم بر جان من چندین تو کردی

نگفتم بد ترا، ای عشق، هرگز
که قصد خسرو مسکین تو کردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.