۲۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۸۶

سر در خمار، شب به کنار که بوده ای؟
لبها فگار، همدم و یار که بوده ای؟

سنبل به تاب رفته و نرگس به خواب ناز
شب تا به روز باده گسار که بوده ای؟

شمع مراد من نشدی یک شبی تمام
ماه تمام، در شب تار که بوده ای؟

با چشم آهوانه که شیران کند شکار
ای آهوی رمیده شکار که بوده ای

سروت هنوز هست در آغوش خاستن
ای سرو نیم رسته، بهار که بوده ای؟

زان رو که جوی چشمه خورشید خون گرفت
خونابه شوی گریه زار که بوده ای؟

کارت چنین که پرده دلها دریدن است
امشب به پرده محرم کار که بوده ای؟

ما را ز اشک صد جگر پاره در کنار
تو پاره جگر به کنار که بوده ای؟

بر ریش خسروت نمکی هم دریغ بود
مرهم رسان جان فگار که بوده ای؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.