۳۳۰ بار خوانده شده

روح بی کینه

برد آن فرشته صورت نیکو نهاد ما
ما را ز یاد خویش و جهان را ز یاد ما

گیرم میانهٔ من و او داوری کنند
از یار ما چگونه توان خواست داد ما

نه مرد انتقامم و نه اهل کینه‌ام
بدرود باد دشمن نیکو نهاد ما

یاران برون کنید ازین سینه کینه را
کز دود غم سیه نشود روح شاد ما

از خون ما هم ار شده جامی دو نوش کن
تا بگذرد ز بام فلک نوشباد ما

آن طره را به چاک گریبان رها مکن
تا شام ما گرو برد از بامداد ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آتش بی دود
گوهر بعدی:من هم سخنی دارم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.