۳۲۴ بار خوانده شده

زود مرو

ناز من،عشق من،از چشم ترم زود مرو
سر و جانم به فدایت ز برم زود مرو

نکنم شکوه که دیر آمده‌ای بر سر من
لااقل دیر چو آیی به‌سرم زود مرو

چشم پر حسرت من سیر ندیده‌ست ترا
بنشین یک دم و از چشم ترم زود مرو

ترسم ای گل که نبینم دگرت دیر میا
باشد ای جان که نیابی دگرم زود مرو

آفتاب لب بامیم و به یک گردش چشم
بر در و بام نماند اثرم زود مرو

صبرکن تا به خود آیم که ز شوق رخ تو
نه ز خود کز دو جهان بی‌خبرم زود مرو

این تویی یا که خیال بتی آراسته است
گر تویی بهر خدا از نظرم زود مرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فال حافظ
گوهر بعدی:کمتر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.