۳۲۴ بار خوانده شده
شب است و دامن سن طرفه منظری دارد
نسیم نرم و هوای معطری دارد
فضای باغ شد از عطر زیزفون سرشار
درین بهشت خوش آنکس که دلبری دارد
ز گیسوان شب امشب بنفشه میبارد
بر آنکه روی به گیسوی دختری دارد
مه از کنار افق سر کشید و بوسه فشاند
بر آنکه لب به لب ماهمنظری دارد
شراب و دلبر و دامان باغ و نکهت گل
مگر بهشت جز این چیز دیگری دارد
خجسته گوهر بختی که در سیاهی شب
صباح روشنی از وصل اختری دارد
سرم به دوش تو سنگینی ار نکرده بیا
که هرکه را نگرم با کسی سری دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نسیم نرم و هوای معطری دارد
فضای باغ شد از عطر زیزفون سرشار
درین بهشت خوش آنکس که دلبری دارد
ز گیسوان شب امشب بنفشه میبارد
بر آنکه روی به گیسوی دختری دارد
مه از کنار افق سر کشید و بوسه فشاند
بر آنکه لب به لب ماهمنظری دارد
شراب و دلبر و دامان باغ و نکهت گل
مگر بهشت جز این چیز دیگری دارد
خجسته گوهر بختی که در سیاهی شب
صباح روشنی از وصل اختری دارد
سرم به دوش تو سنگینی ار نکرده بیا
که هرکه را نگرم با کسی سری دارد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:سگ بی جهت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.