۲۵۱ بار خوانده شده
ای گل که چنین در بغلت تنگ گرفته
کز خون دلت پیرهنت رنگ گرفته
آن سوختگی جگر لاله ازان است
کز آه من آتش به دل سنگ گرفته
تا دست تظلم نزند کس به عنانش
تن داده به مستی و عنان تنگ گرفته
از سوزن زنگار گرفته بشناسد
بس کز نم گریه مژه ام زنگ گرفته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کز خون دلت پیرهنت رنگ گرفته
آن سوختگی جگر لاله ازان است
کز آه من آتش به دل سنگ گرفته
تا دست تظلم نزند کس به عنانش
تن داده به مستی و عنان تنگ گرفته
از سوزن زنگار گرفته بشناسد
بس کز نم گریه مژه ام زنگ گرفته
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.