۲۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۱۸

ای حسن، تو آفت زمانه
روی تو به دلبری فسانه

صد دل درود دمی به زلفت
گر تیز رود زبان شانه

هر دم سوی قبله دو ابروت
خورشید یگانه در دو گانه

از زلف تو گاه قبله بازی
مطروح دو رخ شده زمانه

من غرقه و تو به آب چشمم
پیش رخ خویش بر کرانه

تیرم زنی و خوشم که باری
بشناختیم بدین بهانه

گم گشتی خسروا، به کویش
یا ماند مگر ترا به خانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.