۲۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۸۴

ای خرد مست لعل چون می تو
ما ز آزاده ابروی خوی تو

می مرا ده که لب به گوش برم
بس که مستم ز لعل چون می تو

چون کنی وعده، باز گویی «کی »
من به صد جان غلام آن کی تو

چون غمت بکشدم، بگویی «هی »
روح بخشد به تن همان می تو

گوییم مردن تو از پی کیست
هم به جان و سر تو از پی تو

گفتم از تو حیات دارم، گفت
«تو نگر و آن حیات لاشی تو»

خسروا، چون سزای سوختنی
مهربانی ست شعله بر نی تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.