۲۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۳۵

یک شب، ای ماه جهان افروز من
بر من آی و باش صبرآموز من

نیست یک ذره ترا دل گرمیی
گر چه صد دل پخته گشت از سوز من

از چه روزم شد سیه، مانا فتاد
سایه شبهای من بر روز من

می دهم جان، بگذر و ناخوش من
بهر فردا مهلت امروز من

گریه هم بر من شبیخون می کند
خسروا، بین لشکر فیروز من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.