۳۴۱ بار خوانده شده

مغلق و معوج

دلیل قدرت طبع و فصاحت ان نبود
که لب گشاید شاعر به مغلق و معوج‏

کلام نامتناسب به ذوق مردم روز
فصیح نیست، چه بحر رمل چه بحر هزج‏

کنونکه مرکب ماشین برق و طیاره است‏
سفر چگونه کند کس با اشتر و هودج‏

زمانه مقتضی سیر و گشت غرب بود
اگرچه آرزوی تو است مکه رفتن و حج‏

چو رسم ریش تراشیست در جهان معمول‏
دگر چه طعنه زند ریش پهن بر کوسج‏

ترا که نقد سخن غیر رایح است، چرا؟
بدون منطق و حق گیردت ز سامع لج‏

چرا توقع دارد که شاعرش دانند
کسیکه باز ندانسته است خر ز خلج‏

زهی فصاحت سعدی و ساده‏گوئی او
خوشا کسیکه از او پیرو است چون ایرج

‏ خلاف سبک فلان شاعر تهی ز شعور
که با لغات غریب و عجیب و عسر و حرج‏

سخن سراید نه طرز نو نه شکل قدیم‏
خهی فصاحت معوج زهی سلیقهء کج‏

چگونه شاهد بزم ادب شود این زشت‏
به چشم کور و به سر کل، ز دست و پا اعرج
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گناه مرد
گوهر بعدی:مرغ پر بریده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.