۲۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۰۲

روی ترش کرده به یاران مبین
سرکه فروشی مکن، ای انگبین

چاه مزن زیر لب چون سمن
رخنه مکن در شکم یاسمین

روی زمین را تویی آب حیات
تشنه ز تو هر که به روی زمین

زلف که شد طوق گلوی تو، کرد
سلسله در گردن ماء معین

بی گنهی چشم ز ما برمگیر
بی سببی چهره ز ما در مچین

لیک از آن چشم کمین می کنی
دیده بد نیز ببین در کمین

پای برین دیده پر خون منه
بیهده در خون و دلم در مشین

ای که ز روی تو جهان روشن است
آه من سوخته را هم ببین

خسرو آخر چو سگ از خود مران
چند چو رو به کنیم پوستین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.