۳۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۰۰

آخر نگاهی بر حال ما کن
درد دلم را روزی دوا کن

از دست هجران من در بلایم
یارب، به فضلت آن را دوا کن

گفتی «به وصلت روزی نوازم »
وقت است، جانا، وعده وفا کن

من در فراقت شوریده حالم
باز آی و رحمی بر حال ما کن

صد ره نویدم دادی به وصلت
امید ما را باری وفا کن

از خوبرویان زشتی نیاید
این زشت رویی آخر رها کن

زین بیش ما را از خود میازار
اندیشه آخر روز جزا کن

در عشق، خسرو، دل را چه قیمت؟
جان و روان را پیشش فنا کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.