۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۳۳

جانا، گذری به بوستان کن
باده خور و رخ چو ارغوان کن

جان ها که گرانست نرخ ایشان
یک بار بخند و رایگان کن

از غمزه روانه کن خدنگی
یک جان مرا هزار جان کن

گر می کشیم ز کس چه پرسی؟
چیزی که ترا خوش آید، آن کن

زن در دل خسرو آتش، اما
خود را ز میانه بر کران کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.