۲۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۶۲

ما که در راه غم قدم زده ایم
بر خط عافیت رقم زده ایم

تا به طوفان عشق غرقه شدیم
بر سر نه فلک قدم زده ایم

قدمی کو به راه عشق شتافت
دیده بر راه آن قدم زده ایم

چون که اندر وجود نیست ثبات
دست در نامه عدم زده ایم

آستین بر زد آب دیده به رقص
بس که در سینه ساز غم زده ایم

از سر نیستی چو سلطانی
هستی هر دو کون کم زده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.