۲۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۲۰

گر خود سخن ز زهره و از ماه بشنوم
نبود چنان کز آن بت دلخواه بشنوم

بیخوابیم بکشت، وه از من که هر شبی
بنشینم و فسانه آن ماه بشنوم

تیغم زن، ای رقیب، که قربان شوم ترا
آن دم که من روارو آن ماه بشنوم

آواز ارغنون ندهد ذوقم آن چنان
کاواز پای اسب تو ناگاه بشنوم

دل پاره های خون فگند همچو برگ گل
چون بوی تو ز باد سحرگاه بشنوم

خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند
از عاشقان چو بر در تو آه بشنوم

مدح و ثنا خسرو خوبان که گفته ای
خسرو بخوانش تا من گمراه بشنوم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.