۲۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۰۸

اول به سینه بهر غمت جای کرده ام
وآنگاه دلبری چو تو خود رای کرده ام

شادی به روی تو چو غمم بهر روی تست
اینک درون جان خودت جای کرده ام

سنگم که می زنند مگو کاین نهفته دار
کاین جلوه خویش را به ته پای کرده ام

بیرون کشم دو دیده که در عهد حسن تو
گه گه نظر به ماه شب آرای کرده ام

مجنون روزگار توام کز غم تو خو
با آهوان بادیه پیمای کرده ام

وصف تو نیست در خور خسرو، من این صفت
وام از سخنوران شکرخای کرده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.