۲۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۰۰

تا دامن از بساط جهان در کشیده ایم
رخت خرد به کوی قلندر کشیده ایم

ای ساقی، از قرابه فرو ریز می که ما
خونابه ها ز شیشه اخضر کشیده ایم

در حقه سفید و سیه بر بساط خاک
چون پر دغاست، باده احمر کشیده ایم

فقر است و صد هزار معانی درو چو موی
آن را گلیم کرده و در سر کشیده ایم

چون جیب حرص پر نشد از حاصل جهان
دامان همت از سر آن در کشیده ایم

بر سنگ زن عیار زر، ایرا گلی ست زرد
چون در ترازوی خردش بر کشیده ایم

خسرو نه کودکیم که جوییم سرخ و زرد
چون بالغان دل از زر و گوهر کشیده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.