۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶۹

صافی مده، ای دوست که ما درد کشانیم
نی رند تمامیم کزین رند و شانیم

این کاسه سر بهر چه داریم به عزت؟
گر در صف مستانش سبویی نکشانیم

هر چند که در کیسه نداریم پشیزی
در همت ما بین تو که جمشید و شانیم

کو ساقی نوخیز که بالای دو دیده
چندان که دو ابرو بنشاند بنشانیم

پیش آر می، ای ساقی خونریز که پیشت
از لب بخوریم و زمژه باز فشانیم

گر زنده نداریم شبی پیش تو، گر زانک
خود را به سر کوی تو یک شب بکشانیم

خون خوردنم، ای مست جوانی، چو ندانی
دانی چو ترا شربت خسرو بچشانیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.