۷۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴۴

چو خواهم با تو حال خود بگویم، جا نمی یابم
وگر پیدا کنم جای ترا، تنها نمی یابم

به جان و دل ترا جویم، اگر ناگاه پیش آیی
ز شادی دست و پا گم می کنم خود را نمی یابم

تعالی الله، چه گلزاری ست حسن عالم افروزت
که گل در باغ خوبی چون رخت زیبا نمی یابم

ندارد هیچ پروایی به حال زار مسکینان
کسی را از بتان مثل تو بی پروا نمی یابم

به کویت عاشقان مستند، اما در ره عشقت
بسان خسرو دیوانه شیدا نمی یابم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.