۲۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱۰

گل ز بیم باد زیر پرده می دارد چراغ
آری، آری، باد را طاقت نمی آرد چراغ

هر شبی پروین که عکس خویش در آب افگند
آسمان گویی میان آب می کارد چراغ

برگ می ریزد ز گل، دانم خزان خواهد رسید
میهمان آید به خانه چون که گل بارد چراغ

چون در افتد برق در ابر سیه نظاره کن
ابر را شب داند و آن را چه پندارد چراغ

ابرها تیره ست نگذارم می روشن ز کف
کس به تاریکی روان از دست نگذارد چراغ

بی چراغی می جهان بر دیده خسرو شب است
ساقی خورشید رویی کو که بسپارد چراغ؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.