۲۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۹۳

سوار من از من عنان در مکش
یک امروز از گفت من سر مکش

ز دل نقش ابروی خود برمگیر
به کشتن ز قربان کمان برمکش

اگر خنجر غمزه بهر سزاست
سر اینک فدای تو، خنجر مکش

چو سلطان شدی بر دلم خط میار
ولایت به فرمانست، لشکر مکش

مژه تیز بر جان خسرو مزن
چنان تیر بر صید لاغر مکش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.