۲۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴۱

ای ز تو کارسازی همه کس
همه را هم تو کارسازی و بس

هست عرفان تو به عقل چنانک
کوه سنجد کسی به پر مگس

از من ادراک تو بدان ماند
کابلهی کرده باد را به قفس

در صفات کمال هستی تو
عقل مست است و ناطقه اخرس

پیش حکم تو هست هجده هزار
روز طوفان و باد پاره خس

مردم از تو بزرگ معنی شد
نی به صورت بسان فیل و فرس

که به یادت نفس زنند به صدق
آسمان بر پرد ز باد نفس

زیر پای گلیم پوشانت
پایمال است مفرش اطلس

کی رسم در تو من که در پیشت
سد آهن شد از هوا و هوس

سوخته باد خسرو از شوقت
راست چون دیو از شهاب قبس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.