۲۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۳۵

بر جمالت همچنان من عاشق زارم هنوز
ناله ای کز سوز عشقت داشتم دارم هنوز

ای طبیب مهربان، چون رنجه فرمودی قدم
از سر بالین من مگذر که بیمارم هنوز

ای به قول دشمنان کوشیده در آزار من
دوستم، با من مشو دشمن که من یارم هنوز

مرده ام بی یار و پندارم که دارم زندگی
جان من رفته ست و من با خود نمی آرم هنوز

خلق گویندم که خسرو، جامه شیخی بپوش
چون بپوشم، کز میان نگشوده زنارم هنوز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.