۲۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۱۸

بر جان من شکسته دل باز
کردی تو شراب خوردن آغاز

جانا، مخور این قدح که مستی
لب را بزن و به من بده باز

شد نوبت شربت پسینم
جرعه به پیاله من انداز

ما را غم تو ز خلق ببرید
در صحبت دوستان دمساز

پرسی که چگونه ای، چه گویم؟
کز مرده برون نیاید آواز

گویند مرا، برو از ین کوی
دل گم کردم، کجا روم باز؟

خوش نیست سرود خسروان را
مطرب مست است و چنگ ناساز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.