۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۱۱

رخ گل خوش است و از وی رخت، ای نگار، خوش تر
چه بود؟ گلی که رویت ز دو صد بهار خوش تر

چه روم به باغ و بوستان چو گلی به تو نماند
ز گلی که بی تو بینم به دو دیده خار خوش تر

به یکی سخن که گویی بزید دوباره مرده
که ز آب زندگانی دو لبت دوبار خوش تر

چه خوش است یک کرشمه ز برای مردن من
که اگر زیم به دیدن، یکی از هزار خوش تر

چه کمان کشی دو چشمم به دو تیر چار کردن
که گر آید از تو گردی دو من و چهار، خوش تر

منم و شبی و با دل همه شب حکایت او
که غم دراز گفتن به شبان تار خوش تر

چه روم به خاک، جانم کند این سخن به حسرت
که براین تن زمینی ره آن سوار خوش تر

غم هجر راست ذوقی که به وصف کس نیاید
تو اگر شراب خواری، ز میت خمار خوش تر

چو غلام تست خسرو، زید و بمرد، فریاد
تو ازین دو گوی پیشت که کدام کار خوش تر؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.