۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶۵

حدیث حسن تو زین پس کفایتی برسد
که فتنه ای ز تو در هر ولایتی برسد

شود به فتوی خط تو خون حسن مباح
اگر به روی تو بر گل روایتی برسد

دلت بگفت کسی از ستم نیاید باز
مگر ز غیب مر او را هدایتی برسد

ز بیم با تو حدیثی نمی توانم گفت
که از من و تو به هر کس حکایتی برسد

اگر مرا نرسد با تو راز خود گفتن
ترا، اگر کنی، ای جان، عنایتی برسد

ز آه من به جهان صبح رستخیز دمید
بود که شام غمت را نهایتی برسد

چو غنچه پای به دامان صبح کش، خسرو
ز دوست بو که نسیم عنایتی برسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.