۲۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۳

رسید موسم عید و صلای می درداد
پیاله بر کف خوبان ماه پیکر دارد

میی که ساقی رعنا ز خون مستان خورد
چه خوابها که بدان غمزه های کافر داد

مگر بر آب خود آیم ز خشکی روزه
دو سه پیاله بباید مرا سراسر داد

بسان نیمه بیضه ز جام نقره تمام
که نقل مجلس مستان بط و کبوتر داد

خضر بریخت به ساغر ز می که آب حیات
پس آن گهی به کف ثانی سکندر داد

بر آستانش، خسرو، نثار موسم عید
به وزن شعر همه برکشیده گوهر داد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.