۲۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸۱

هر کرا خال عنبرین باشد
گر کند ناز، نازنین باشد

غمزه ات چون کمین کند بر خلق
ترک جانباز در کمین باشد

روی تو خرمن گلی ست، از آنک
خرمن ماه خوشه چین باشد

تا ترا نیز قصد جان و دل است
کار ما نزد عقل و دین باشد

در سماعی که عشقبازان را
بزم پر آه آتشین باشد

آستین برفشان که بهر نثار
همه را جان در آستین باشد

پیش رخساره منور تو
روی خورشید بر زمین باشد

آفرین بر جمال تو که بر او
ز آفریننده آفرین باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.