۲۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵۲

خوبان گمان مبر که ز اولاد آدمند
جانند یا فرشته و یا روح اعظمند

زان انگبین چه ناله کنی، زانکه دائما
مرغان عرش بر مگس از شهد بر مکند

خوانید روح وامق و مجنون وویس را
کایشان درون پرده این راز محرمند

ای سلسبیل راحت و ای چشمه حیات
بر تشنگان سوخته لطفی که در همند!

زاغان نمی زنند به کویت که می خورند
مشتاق را که سوخته آتش غمند

هر شب منم ز نقش خیال تو در گریز
چون بوم و شپرک که ز خورشید می رمند

خسرو که زنده نیست، نصیحت چه می کنند؟
باد مسیح بر سگ مرده چه می دمند؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.