۲۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴۵

دریاب کز فراق تو جانم به لب رسید
در آرزوی روی تو روزم به شب رسید

روزم به غم گذشت و شبم تا چسان رود؟
روزی عجب گذشت و شبی بوالعجب رسید

باز آی تا به بوسه فشانم به پای تو
کز عشق پای بوس تو جانم به لب رسید

زین پس به جان غمزدگان از کجا رسد؟
کان رفته بازگشت و زمان طرب رسید

خسرو ندیده بود ادب روزگار هیچ
اینک ز حادثات جهانش ادب رسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.